محصولات مرتبط
فخرالدّین یارکین در معرفی این کتاب نوشته است: موسیقی ترکی قرنها بهطور شفاهی در ارتباط استاد – شاگردی طی فرایند مشق منتقل شده است. از قرن هفدهم، ابتدا با سیستم عددی_ الفبایی (ابجد) و سپس سیستمی ساده و ناکافی موسوم به هامپارسوم، کوششهایی برای الزام این موسیقی به نُتنگاری صورت گرفته است. سعی بر این بوده است که اصول، یا الگوهای ریتمیک موسیقی ترکی، با بهکارگیری هجاهایی نظیر دُوم_ تِک_ تِکِ_ تِکّا و اوزان شعری حفظ شوند. طی این دوران که موسیقی نوشته نشده و در حافظه محفوظ بوده این سیستمهای الگو (بهویژه اصول بزرگ) از طریق حافظۀ معدودی از موسیقیدانان سالخورده که در سنّت قدیم آموزش دیده بودند به ما رسیده است. از زمانیکه نُتنگاری موسیقی غربی به موسیقی ترکی شناسانده شد، مشکلات عدیدهای در سازگاری آن با موسیقی ما رخ داده اما پیشرفتهای انکارنشدنی و قاطعی هم حاصل شده است. متأسفانه نُتنگاری اصول هنوز به نتیجۀ مطلوب نرسیده است. تلاشهایی برای ابداع روشی جدید برای نگارش موسیقی از پنجاه سال پیش آغاز شده ولی هنوز شفاف نیستند و درکشان آسان نیست. رفتهرفته خطاهای کسانی که اصول ما را نُتنگاری کردند به سنّت تبدیل شد و نسل بعدی موسیقیدانان تحتتأثیر این خطاها باقی ماندند! این ابهام در نُتنگاری تداوم روش استاد_ شاگردی را ضروری کرده است. عادت متداول در میان نوازندگان کلاسیک برای اجرای اصول بزرگ از حافظه دشواریهایی را برای آموزش به هنرمندان جوان سازهای کوبهای که موسیقی سنّتی مینوازند ایجاد کرده است. یکی از روشنترین دلایلی که آهنگسازان عصر جمهوری آثار خود را در فرمهای کلاسیک و بلندپایه ننوشتند عدم درک کافی و عدم تعلیم اصول ما بود. اینجانب در این کتاب تمام کوشش خود را بهکار بستهام تا اصول را به طریقی سادهتر و قابلفهمتر آنالیز کنم.
دیدگاه خود را بنویسید